کد مطلب:2538 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:456

درس سوم
درس سوم تاریخچه مختصر





برای یك دانشجو كه می خواهد علمی را تحصیل كند و یا اطلاعاتی درباره آن

كسب كند لازم است كه آغاز پیدایش آن علم ، پدید آورنده آن ، سیر تحولی

آن علم در طول قرون ، قهرمانان و صاحبنظران معروف آن علم ، و كتابهای

معروف و معتبر آن علم را بشناسد و با همه آنها آشنائی پیدا كند .

علم اصول از علومی است كه در دامن فرهنگ اسلامی تولد یافته و رشد كرده

است . معروف این است كه مخترع علم اصول محمدبن ادریس شافعی است .

ابن خلدون در مقدمه معروف خود در بخشی كه درباره علوم و صنایع بحث

میكند میگوید :

" اول كسی كه در علم اصول كتاب نوشت ، شافعی بود كه كتاب معروف

خود به نام " الرساله " را نوشت و در آن رساله درباره اوامر و نواهی و

بیان و خبر و نسخ و قیاس منصوص العله

بحث كرد . پس از او علماء حنفیه در این باره كتاب نوشتند و تحقیقات

وسیع به عمل آوردند " .

همانطور كه مرحوم سید حسن صدر اعلی الله مقامه در كتاب نفیس "

تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام " نوشته اند ، قبل از شافعی مسائل اصول از

قبیل اوامر و نواهی و عام و خاص و غیره مطرح بوده است و درباره هر یك

از آنها از طرف علماء شیعه رساله نوشته شده است .

شاید بتوان گفت شافعی اول كسی است كه رساله جامعی درباره همه مسائل

اصول مطروحه در زمان خودش نوشته است .

برخی مستشرقین پنداشته اند كه اجتهاد در شیعه دویست سال بعد از اهل

تسنن پیدا شد ، زیرا شیعه در زمان ائمه اطهار نیازی به اجتهاد نداشت و

در نتیجه نیازی به مقدمات اجتهاد نداشت . ولی این نظریه به هیچ وجه

صحیح نیست .

اجتهاد به معنی صحیح كلمه یعنی " تفریع " و رد فروع بر اصول و تطبیق

اصول بر فروع ، از زمان ائمه اطهار در شیعه وجود داشته است و ائمه اطهار

به اصحابشان دستور می دادند كه تفریع و اجتهاد نمایند ( 1 ) .

البته و بدون شك ، به واسطه روایات زیادی كه از ائمه اطهار در

موضوعات و مسائل مختلف وارد شده است ، فقه شیعه بسی



پاورقی :

. 1 برای توضیح بیشتر این مطلب رجوع شود به نشریه سالانه مكتب تشیع

شماره 3 مقاله " اجتهاد در اسلام " به قلم مرتضی مطهری [ و یا كتاب ده

گفتار ] و به جلد دوم كتاب هزاره شیخ طوسی ، مقاله " الهامی از شیخ

الطائفه " به قلم مرتضی مطهری [ و یا كتاب تكامل اجتماعی انسان ] .





غنی تر شده است و نیاز به تلاشهای اجتهادی كمتر گردیده است . در عین حال

شیعه خود را از تفقه و اجتهاد بی نیاز نمی دانسته است ، و ائمه اطهار

مخصوصا دستور تلاش اجتهاد مابانه به برجستگان از اصحاب خود می داده اند .

این جمله در كتب معتبر از ائمه اطهار روایت شده است : « علینا القاء

الاصول و علیكم ان تفرعوا » .

بر ما است كه قواعد و كلیات را بیان كنیم و بر شماست كه آن قواعد و

كلیات را بر فروع و جزئیات تطبیق دهید .

در میان علماء شیعه ، اولین شخصیت برجسته ای كه در علم اصول كتبی

تألیف كرد و آراء او در علم اصول قرنها مورد بحث بود سید مرتضی علم

الهدی بود . سید مرتضی كتب زیادی در علم اصول تألیف كرد . معروف ترین

كتب او كتاب " ذریعه " است .

سید مرتضی برادر سید رضی است كه جامع نهج البلاغه است . سید مرتضی در

اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری می زیسته است . وفاتش در سال 436

واقع شده است . سید مرتضی شاگرد متكلم معروف شیعه شیخ مفید ( متوفا در

سال 413 ) است و شیخ مفید شاگرد شیخ صدوق معروف به ابن بابویه ( متوفا

در سال 381 ) است كه در شهر ری مدفون است .

پس از سید مرتضی شخصیت معروفی كه در علم اصول كتاب نوشت و آراء و

عقائدش سه چهار قرن نفوذ فوق العاده داشت شیخ ابوجعفر طوسی متوفا در

سال 460 است .

شیخ طوسی شاگرد سید مرتضی است و مقداری هم درس شیخ مفید را درك كرده

است . حوزه نجف كه حدود هزار سال از

عمر آن می گذرد بوسیله این مرد بزرگ تأسیس شد . كتاب اصول شیخ طوسی به

نام " عدش الاصول " است .

شخصیت دیگری كه كتاب و آرائش در اصول معروف شد صاحب معالم است .

وی نامش شیخ حسن است و پسر شهید ثانی صاحب "شرح لمعه" است. كتاب

معالم از كتب معروف علم اصول است و هنوز هم مورد استفاده طلاب علوم

دینیه است. صاحب معالم در سال 1011 هجری در گذشته است .

یكی دیگر از این شخصیتها مرحوم وحید بهبهانی است كه در سال 1118 متولد

شده است و در سال 1208 در گذشته است .

اهمیت مرحوم وحید بهبهانی یكی در این است كه شاگردان بسیار مبرزی با

ذوق فقاهت و اجتهاد تربیت كرد ، از قبیل سید مهدی بحرالعلوم ، شیخ جعفر

كاشف الغطاء ، میرزا ابوالقاسم گیلانی معروف به میرزای قمی وعده ای دیگر

. دیگر اینكه مبارزه ای پیگیر با گروه اخباریین كه در آن زمان نفوذ زیادی

داشته اند كرد و شكست سختی به آنها داد . پیروزی روش فقاهت و اجتهاد بر

روش اخباریگری تا حد زیادی مدیون زحمات مرحوم وحید بهبهانی است .

یكی دیگر از این شخصیتها كه علم اصول را جلو برد مرحوم میرزاابوالقاسم

گیلانی قمی سابق الذكر است كه شاگرد وحید بهبهانی بود و معاصر با

فتحعلیشاه و فوق العاده مورد احترام او بوده است . كتاب " قوانین

الاصول " كه سالها در حوزه های علمیه قدیم تدریس می شد و اكنون نیز مورد

استفاده است و كم و بیش تدریس می شود اثر این مرد بزرگ است .

در صد ساله اخیر مهمترین شخصیت اصولی كه همه را

تحت الشعاع قرار داده و علم اصول را وارد مرحله جدیدی كرد

استادالمتأخرین حاج شیخ مرتضی انصاری است .

این مرد بزرگ در سال 1214 در دزفول متولد شد و پس از تحصیل مقدمات

علوم اسلامی و قسمتی فقه و اصول به بلاد مختلف عراق و ایران در جستجوی

علماء صاحبنظر مسافرتها كرد و استفاده ها نمود ، و بالاخره رحل اقامت در

نجف افكند و در سال 1266 كه صاحب جواهر فوت كرد مرجعیت شیعه به او

محول شد و در سال 1281 در گذشت، آراء و نظریات او هنوز محور بحث است.

كسانی كه بعد از او آمده اند همه پیرو مكتب او هستند . هنوز مكتبی كه

مكتب شیخ انصاری را به كلی دگرگون كند به وجود نیامده است ، ولی

شاگردان مكتب او آرا ء و نظریات زیادی بر اساس همان مكتب آورده اند كه

احیانا نظر او را نسخ كرده است . شیخ انصاری دو كتاب معروف دارد یكی

" فرائد الاصول " كه در علم اصول است و دیگر " مكاسب " كه در فقه

است و هر دو هم اكنون از كتب درسی حوزه های علوم دینیه است .

در میان شاگردان مكتب شیخ انصاری از همه معروفتر و مشخصتر مرحوم آخوند

ملامحمد كاظم خراسانی صاحب " كفایة الاصول " است . آراء و نظریات

مرحوم آخوند خراسانی همواره در حوزه های علمی مطرح است .

این مرد بزرگ همان است كه فتوا به مشروطیت داد و در بر قراری رژیم

مشروطه ایران سهم بسزای دارد و نامش در كتب تاریخ مشروطه ایران همواره

برده می شود . وی در سال 1329 هجری قمری در گذشت .

بعد از مرحوم آخوند خراسانی نیز آراء و افكار جدید در علم اصول زیاد

پیدا شده است و برخی از آنها فوق العاده از دقت نظر و موشكافی برخوردار

است .

در میان علوم اسلامی هیچ علمی به اندازه علم اصول " پویا " و متغیر و

متحول نبوده است و هم اكنون نیز شخصیتهای مبرزی وجود دارند كه در این

علم صاحبنظر شمرده می شوند .

علم اصول ، نظر به اینكه سرو كارش با محاسبات عقلی و ذهنی است و

موشكافی زیاد دارد ، علمی شیرین و دلپذیر است و ذهن دانشجو را جلب

می كند . برای ورزش فكری و تمرین دقت ذهن در ردیف منطق و فلسفه است .

طلاب علوم قدیمه دقت نظر خود را بیشتر مدیون علم اصول می باشند .